روزهای ده ماهگی
عجب روزهای تکراری شده و دلگیر مائده داره روزهای 10 ماهگیشو میگذرونه هر روز شادابتر روز به روز شیرین تر روز به روز پر جنب و جوش تر همینطور روز به روز بزرگتر حسابی به زندگیمون گرمی داده عاشقشم شبها تا ساعت 2 بیداره به زور و گریه میخوابه و شب ها خوابش با باباشه و قیافه باباش که خسته می خوابونش کلمه بابا رو به خوبی میگه تازگی وقتی عصبانی میشه یا گریه میگنه ما مان هم می گه وقتی میگیم مائده ما رو ببوس لباشو میاره جلو و میچسبونه به صورتمون امیداورم هرچه زودتر این زمستان هم به خوبی و سلامتی بگذره حداقل بتونیم از خونه بیرون بریم اینجوری مائده هم از تو خونه موندن دلش نگیره چون واقعا هوا بدجور سرده نمیشه دختر گ...
نویسنده :
مامان مریم
14:24